اختصاصی طرفداری- درست در حالی که طرفداران رئال مادرید در فضای مجازی در حال شمارده کردن فاصله امتیازی خود با رقیب بارسلونی خود هستند و امتیاز بازی های عقب افتاده را یکی پس از دیگری به حساب خود میریزند رئال مادرید در نمایشی قابل انتظار بازی را به والنسیا واگذار میکند تا درست مثل سال های گذشته همان شبی که باید فاصله معنی دار خود را از سایر رقبا مشخص کند به داغ تر کردن تنور رقابتی بپردازد که معمولا در پایان فصل آن را نبرده است. ده دقیقه اشتباه از واران، ناواس و مارسلو و یک نمایش طبق معمول بی کیفیت از خامس و بنزما باعث می شود تا سه تا از آن شش امتیازی که هواداران این تیم به حساب خود ریخته اند عجالتا به لیست کسورات اضافه شود.حالا رئال در یکی از سال های خوب خود که از قضا همراه با یکی از سال های بعد رقیب شده است به جز حذف از کوپا ( و احتمالا قهرماین بارسا در کوپا) در لالیگا فقط یک امتیاز از رقیب خود بیشتر دارد، درست در شبی که همه مادریدسمو منتظر فرار بزرگ رئال بودند، نه خبر از معجزه ای بود نه شب بی نقصی از کج دار و مریزهای همیشگی، مارسلو کما فی السابق در مقام یک دفاع چپ عملکرد دفاعی جالبی نداشت، کیلور نیز پس از مصدومیت مثل واران پس از مورینیو الفبای فوتبالی را از یاد برده تا یکی دیگر از فلاپ های این فصل اروپا به ممد رال مادرید به روزهای خوبش بازگردد و رئال مادرید نیز بار دیگر نشان دهدبه جز فتح چمپیونز لیگ در مسئله دیگری نیز صاحب سبک است: ضد حال به هوادرانش!
اگر مسیر طی شده توسط رئال مادرید در سال های گذشته را رصد کرده باشید احتمالا با من هم عقیده هستید که تمامی بزنگاه هایی که رئال مادرید فرصت دست زدن به یک فرار بزرگ داشته است تبدیل به ضد حالی بزرگ برای هواداران این تیم شده است. فصل اول کارلو آنجلوتی ، رئال با 5 امتیاز اختلاف در دور برگشت در برنابئو به مصاف بارسلونا می رود. گل اینیستا با دو گل پاسخ داده می شود و گل دقایق پایانی مسی در نیمه اول با پنالتی رونالدو، تا اینجا همه چیز همانی است که باید باشد، رئال اختلاف را به هفت امتیاز رسانده است، بارسلونا را برده و خیز بلندی برای فتح عوانی برداشته که در این سال ها حتی از چمپیونز لیگ بیشتر بدان نیاز دارد تا اینکه همان ضد حال همیشگی از راه می رسد، پنالتی اخراج کاپیتان راموس آن هم روی نیماری که با فرم آن شبش توان گل کردن آن توپ را نداشت و به فرض هم که گل میشد مگر نه این بود که نتیجه 1-0 باخته و تساوی 2-2 را رئال برگردانده بود و به فرض که بازی با همان تساوی 3-3 به پایان می رسید، چه خدشه ای به مسیر رئال وارد می شد. وضعیت ناپایدار رئال در صدر لالیگا یک هفته بعد به ثبات میرسد، جایی که صدا و سیمای عزیز که از دو هفته قبل در تیزرهای تبلیغاتی خود خبر از پخش زنده بازی رئال و سویا را میداد برای پخش نکردنش از یک زیر نویس ساده هم دریغ کرد آن هم ساعت 1:45 دقیقه بامداد. آن شب نقش اول سریال ضد حال های کهکشانی ها با گرت بیلی همراه شد که برای بستن بند کفشش دو دقیقه از جریان بازی خارج شد تا از همان نقطه رئال گل دوم را از سویا دریافت کند تا به فاصله دو هفته صدر جدول را از دست دهد و در پایان فصل با یکی دو امتیاز لیگ را.
ناکامی رئال در صدر نشینی و فراموشی آیین سروری در صدر جدول در فصل دوم کارلتو نیز به خوبی مشهود است جایی که رئال پس از گذران بحران اولیه اختلاف 5 امتیازی با بارسلونا را به وجود می آورد. صد البته مصدومیت های ما فوق تصور ئالی ها که هم به لحاظ تعدد نفرات و هم به لحاظ هم زمانی مصدومیت ها و هم به لحاظ طول مدت مصدومیت حقیقتا پدیده نادری در دنیای ورزش است خارج از عهده کارلتو و تیم او بود اما به زعم من با داشتن دست خالی مقابل اتلتیکو مادریدی که حتی با تیم کامل هم تا دقیقه 92 رئال را پشت درهای بهشت نگه داشته بود، شاید بهتر بود رئال با استراتژی متفاوت از بازی های پیشینش بازی میکرد، رئال با همان 4-3-3 همیشگی به زمین رفت، دست و پا بسته 4 گل خورد، چند هفته بعد به بیلبائو 1-0 باخت با ویارئال در برنابئو 1-1 کرد تا باز هم وضعیت ناپایدار رئال در صدر تبدیل به وضعیت پایدار در رده دوم شود تا با یک امتیاز کمتر به مصاف بارسلونا در نیوکمپ برود و مجبور باشد بجای دفاع و ضد حمله، در مقابل تیمی دست به ارائه بازی هجومی بزند که برای مهاجمینش یک ثانیه کافی است. همینجاست که سوارز در ضد حمله دوازه رئال را میگشاید تا اختلاف 5 امتیازی در چند هفته قبل از ال کلاسیکو به منفی 4 امتیاز در فردای بازی با این تیم تبدیل شود. متخصص ضد حال حالا باید نه هفته تمام بدود تا چیزی را به دست بیاورد که به آسانی در دستان او بود و دوباره در عین شایستگی رئال جام را دو دستی تقدیم رقیب دیرینه می کند.
رفتار رئال مادرید در صدر لالیگا در سال های اخیر شبیه کسی است که احتمالا بیش و پیش از هر کسی نسبت به جایگاه خود مردد است. آیین سروری در لیگی نظیر لالیگا متفاوت از آن چیزی است که رئال در سال های گذشته از خود به نمایش گذاشته است. حتی اگر 40 بازی بدون شکست رئال را عصر طلایی رئال در دو سال گذشته بدانیم نباید از یاد ببریم که در همین دوره رئال با بیلائو، ایبار و ویارئال در برنابرئو مساوی کرده و شش امتیاز ناقابل را به تیم هایی هدیه داده که قاعدتا در برنابئو باید آنها را شکست میداد. همه از قدرت مادرید و افت بارسلونا می گویند، اگر بذیریم که بارسلونا در همین مرحله از چمپیوز لیگ کنار برود آیا میتوایم با اعتماد بگوییم رئال برنده این فصل چمیپونز لیگ است؟ اگر رئال هم چند کیلومتر آن طرف تر مسیرش از کاردیف دور شد چطور. پایان این فصل به ظاهر موفق رئال چگونه خواهد بود.
یقینا سکته های چند هفته ای در ادامه فصل باز هم سراغ رئال و بارسلونا خواهند امد، همین فصل پیش در نقطه از فصل اختلاف 13 امتیاز بود و به فاصله چند هفته، فاصله بارسلونا تا از دست دادن قهرمانی به اندازه یک لغزش، ولی مسئله مهم تر به نظر من بازگشت ذهنیت پیروز و برنده به تیمی است که به نظر من بعد از دلبوسکه به استثنای چند سال دیگر توان تحمل فشار صدر نشینی را ندارد و در رده دوم به مراتب با طراوت تر از جایگاه نخست عمل می کند. تا اینجای فصل بارسلونا به احتمال قریب به یقین برنده کوپا خواهد بود و رئال تا همینجای فصل در یکی از سال های درخشان خود یک جام را به بارسلونا داده است، ولی با ادامه این روند آیا رئال تضمینی برای بردن لالیگا دارد؟ بارسلونا فصل بعد خطوط میانی و دفاعیش را ترمیم خواهد کرد و اگر امسال رئال در بردن لالیگا ناتوان باشد، اگر رئال با این بارسلونای خسته و عصبی هم توان بردن لالیگا را نداشته باشد، کی قرار است به این مهم نائل آید. اینکه بارسلونا در یکی از بدترین سال های چند سال اخیرش هم یک جام را ببرد و رئال در یکی دیگر از سال های خوبش به هیچ برسد چه معنایی می تواند داشته باشد، انگار روی تک تک این سال های رئال کاربن گذاشته اند.
نظرات شما عزیزان: